کلبه کوچک سامیار

تاریخی ترین روز..

قراره فرشته کوچولوی ما تو تاریخ  " پنجم فروردین ماه نود و سه "  مهمون ما و این دنیا بشه .. اینجا میخوام برای پسرم  "سامیار" بنویسم که با هر لحظه از بودنش خدا رو نزدیکتر از قبل احساس میکنم..      ...
23 اسفند 1392

مادر

و چه زیباست این حس مادر بودن و چه غرور انگیز است که فقط خودت میتونی این حس رو تجربه  کنی  نه کس دیگه ای.. حتی پدر که الان توی قلبته و اون هم عاشق نوزادشه... اما این لحظه ها رو تجربه نمیکنه و این افتخار فقط به تو داده شده یعنی : مادر   ...
9 اسفند 1392

سیسمونی سامیارمون

اول از همه باید تشکر کنیم از عزیز و حاجی بابا بخاطر اینکه یه دنیا زحمت کشیدن و این سیسمونی قشنگ رو برای سامیارمون تهیه کردن.. انشالله همیشه شاد و سلامت باشن و سایه شون همیشه بالای سر همه ی ما باشه ..         قشنگترین هدیه سامیار از بابایی             نماهای مختلف از اتاق گل نازم                                             ...
15 بهمن 1392

تولد یک کودک

کودکی که آماده تولد بود نزدخدارفت وازاوپرسید:میگویند شما فردامرابه زمین میفرستید امامن به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه میتوانم برای زندگی به آنجا بروم؟ خداوندپاسخ داد:ازمیان تعدادبسیاری ازفرشتگان من یکی را برای تو درنظرگرفتم . اودرانتظارتوست وازتونگهداری خواهدکرد. کودک گفت:من اینجا کاری جزخندیدن وآوازخواندن ندارم واینها برایم کافی هستند. خداوندگفت: فرشته ات برایت آوازخواهدخواندوهرروزبه تو لبخندمیزندوتو عشق اورا احساس خواهی کرد. کودک گفت شنیده ام روی زمین انسانهای بدی زندگی میکنند چه کسی ازمن محافظت می کند؟ خداوندگفت: فرشته ات ازتو محافظت خواهدکرد حتی اگربه قیمت جانش تمام شود. کودک گفت: اما من همیشه به این دلیل که دیگرنم...
9 دی 1392

تقدیم به بابایی از طرف سامیار

پشت گرمی من : پشتم به تو گرمه . نمیدونم اگه تو نبودی زبونم چطور میچرخید صدات بزنم !  راستش رو بخوای, گاهی حتی وقتی با تو کاری ندارم, واسه دل خودم صدات میزنم بابا !!! انقد با دست هات انس گرفتم که یه وقتایی دلم لک میزنه دستام رو بگیری. هر دفعه دستاتو حس میکنم خیالم راحت میشه چون میدونم هوامو داری و من بین ازدحام غریبی, گم نمیشم و تو هیچوقت دستمو رها نمیکنی باباجونم..   ...
17 آذر 1392

برای عشقم

" برای عشقم , همسفر زندگیم , دلیل زنده بودنم , همسرم " همسفر زندگیم ,  وجود نازنین تو بهانه ی زیستن است .......... تو زیباترین حضور عاشقانه در زندگی من هستی ........ عاشقانه و بینهایت دوستت دارم بیش از آن چه که فکرش را بکنی ........ همسر خوبم , به ذهنم سپرده ام که غیر از تو به کسی فکر نکند ....... و به چشمانم سپرده ام که جز تو کس دیگری را نبیند ....... و به قلبم گفته ام جز با صدای تو آرام نگیرد ........     مهربانم , با وجود تو مرا به هیچ چیز نیاز نیست ...... وجودت برایم کافی و بهترین هدیه از سوی خداست .........   ه...
13 آذر 1392

به نیمه ی راه رسیدیم پسرم

سلام سامیار مامانی.. خوبی پسر گلم ؟ قربونت برم عزیزکم دیگه به سلامتی به نیمه ی راه رسیدیم. خدا رو هزار بار شکر تا اینجاش همه چیش خوب پیش رفته انشالله بقیه ی راهم به خوبی میگذرونیم و سالم و سلامت بیای بغلمون... ولی مامانی دیروز کلی منو ترسوندی آخه از صبح اصلا تکون نمیخوردی و منم اصلا حالم خوب نبود و همش به بابایی می گفتم : تو به سامیامون سفارش کن تکون بخوره و خیال منو راحت کنه.. بابایی ام همش بهم میگفت حتما خسته شده و خوابیده بذار بخوابه ولی من اصلا دلم نمیخواست این حرفا رو بشنوم و انتظار حداقل یه تکون خوردنتو داشتم.. ولی شیطون بلا ,  تا بابایی بهت میگفت : گل پسرم , ...
22 آبان 1392

دو تا خبر خوش گل نازم ..

                                         رااااااااااااااااااااااستی سامیارم ! دو تا  خبر خوب....... یادم رفته بود بگم یکیش اینکه تاریخ 92/10/18   دیانا خانوم دنیا میاااااااااااااااااااااااد . . . . . . . . بلههههههههههههههههههههه.... خاله معصومه یه نی نی توی راهی داره هوررررراااااااااااااااااااا من دوباره دارم خاله میشم و شما داری  پسرخاله میشی خا...
20 آبان 1392

احساس داشتن سامیارمون

" احساس داشتن سامیارمون "   دیگه نوبتی ام باشه نوبت باباییه که بازم برات بنویسیم آخه حسودیم میشه همش مامانی برات مینویسه ... جونم برات بگه پسرم : اطمینان دارم بهترین و زیباترین حس توی این عالم , احساس داشتن عزیز دلم پسرمه ...  لحظه ای که پا به این دنیا میذاری یکی از خاطره انگیز ترین روزهای زندگیه من و مامانیه ...  طوله این مدت که چشم انتظار اومدنت هستیم مامانی خیلی برات زحمت کشیده و تدارک دیده , هر دوی ما اینو خوب میدونیم کسی که شده یه تک ستاره توی آسمونه عشق من و مامان ,  لیاقت این همه چشم انتظاریو داره اما گل پسرم زمانی دل مامان...
27 مهر 1392