کلبه کوچک سامیار

برای عشقم

" برای عشقم , همسفر زندگیم , دلیل زنده بودنم , همسرم " همسفر زندگیم ,  وجود نازنین تو بهانه ی زیستن است .......... تو زیباترین حضور عاشقانه در زندگی من هستی ........ عاشقانه و بینهایت دوستت دارم بیش از آن چه که فکرش را بکنی ........ همسر خوبم , به ذهنم سپرده ام که غیر از تو به کسی فکر نکند ....... و به چشمانم سپرده ام که جز تو کس دیگری را نبیند ....... و به قلبم گفته ام جز با صدای تو آرام نگیرد ........     مهربانم , با وجود تو مرا به هیچ چیز نیاز نیست ...... وجودت برایم کافی و بهترین هدیه از سوی خداست .........   ه...
13 آذر 1392

به نیمه ی راه رسیدیم پسرم

سلام سامیار مامانی.. خوبی پسر گلم ؟ قربونت برم عزیزکم دیگه به سلامتی به نیمه ی راه رسیدیم. خدا رو هزار بار شکر تا اینجاش همه چیش خوب پیش رفته انشالله بقیه ی راهم به خوبی میگذرونیم و سالم و سلامت بیای بغلمون... ولی مامانی دیروز کلی منو ترسوندی آخه از صبح اصلا تکون نمیخوردی و منم اصلا حالم خوب نبود و همش به بابایی می گفتم : تو به سامیامون سفارش کن تکون بخوره و خیال منو راحت کنه.. بابایی ام همش بهم میگفت حتما خسته شده و خوابیده بذار بخوابه ولی من اصلا دلم نمیخواست این حرفا رو بشنوم و انتظار حداقل یه تکون خوردنتو داشتم.. ولی شیطون بلا ,  تا بابایی بهت میگفت : گل پسرم , ...
22 آبان 1392

دو تا خبر خوش گل نازم ..

                                         رااااااااااااااااااااااستی سامیارم ! دو تا  خبر خوب....... یادم رفته بود بگم یکیش اینکه تاریخ 92/10/18   دیانا خانوم دنیا میاااااااااااااااااااااااد . . . . . . . . بلههههههههههههههههههههه.... خاله معصومه یه نی نی توی راهی داره هوررررراااااااااااااااااااا من دوباره دارم خاله میشم و شما داری  پسرخاله میشی خا...
20 آبان 1392

احساس داشتن سامیارمون

" احساس داشتن سامیارمون "   دیگه نوبتی ام باشه نوبت باباییه که بازم برات بنویسیم آخه حسودیم میشه همش مامانی برات مینویسه ... جونم برات بگه پسرم : اطمینان دارم بهترین و زیباترین حس توی این عالم , احساس داشتن عزیز دلم پسرمه ...  لحظه ای که پا به این دنیا میذاری یکی از خاطره انگیز ترین روزهای زندگیه من و مامانیه ...  طوله این مدت که چشم انتظار اومدنت هستیم مامانی خیلی برات زحمت کشیده و تدارک دیده , هر دوی ما اینو خوب میدونیم کسی که شده یه تک ستاره توی آسمونه عشق من و مامان ,  لیاقت این همه چشم انتظاریو داره اما گل پسرم زمانی دل مامان...
27 مهر 1392

راز دل بابایی با سامیار

دلگرمی و امید بابا : تمام دلخوشی و دلگرمیم شدی تو... واسه دونستنت میگم که تو شدی هدف و  دلیل برای زندگیه ما تو یه تیکه ی قشنگی از عشق بین من و مامانی ... همش قرار نیست که کوچولوها گم بشن , یه وقتا حضور یه فرشته ی نازی مثل سامیارم   باعث میشه مامان و بابا بهترین مسیر رو انتخاب کنن ... همیشه و هر لحظه بودنت ,  چراغیه واسه ادامه ی راه زندگیمون . اینو یواشکی در گوشت میگم : پسرم زمانیکه تونستی خوبی و بدی رو از هم تشخیص بدی به این نتیجه میرسی که  خدا   " بهترین مامانه دنیا "  رو به تو داده ... خیییییییییییلی چشم انتظار اومدنتیم شاهزادم.. ...
9 مهر 1392

دو ماهه توی وجودمی مامانی

" ٢ ماهه تو وجودمی مامانی " سلام قلب مامانی, خوبی قربونت برم ... جات راحته ؟؟؟؟ امروز اومدم یه کم باهات حرف بزنم نور عینم ... اومدم برای بار چند هزارم بهت بگم که چقدر دوست داریم ... امروز آخرین روز از ماه دوم که تو وجودم داری رشد میکنی ... و مامانی رو هر روز و هر ساعت و هرلحظه بیشتر داری به حس بی مثال مادر بودن نزدیک میکنی. امروز 2 ماه تمام که قلب من و بابایی به عشق تو می تپه و نفسمون با نفسهای تو به دم و بازدم میرسه. بابایی به عشق تو چشماشو می بنده و به عشق تو بیدار میشه... با اومدنت دنیای رنگی من و بابا رو تبدیل به رنگین کمون ها کردی... ا...
6 شهريور 1392